Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
شنبه - 12 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"sek","CurrencySign":"SEK","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

اطلاعات محصول
شابک: 9786003764033
ناشر: Nigah
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 296
وزن: 340 g
ابعاد: 14 x 21 x 2٫07 cm
جلد کتاب: شومیز

تابستان خیس فارسی 1398

Tabistān-i khīs

نویسنده: Muḥammad Ṣābirī
امتیاز:
183 SEK
4 تا 6 هفته
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
شابک: 9786003764033
ناشر: Nigah
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 296
وزن: 340 g
ابعاد: 14 x 21 x 2٫07 cm
جلد کتاب: شومیز
A Persian novel.
more
رمان فارسی. پردۀ آخر از نمایش یک دوستی بیست ساله که برای دیدن آن، کامران افخم را از تهران به رامسر می‌ کشاند. دیدار با دوستی از آن سال‌ ها و گفت‌ و‌ گوهایشان زخم‌ هایی را باز می‌ کند که گذر زمان آن‌ ها را التیام نبخشیده‌ است. و تابستان با بیان آن رازها خیس‌ ترین روزهای خود را تجربه می‌ کرد… «… تمام نگاه زیبای عاری از تظاهر و دروغت که برای من سمبل عشق و مهربانی بود را از اینجا و بر روی دفتر خاطرات ابام گذشته جرعه جرعه می‌ نوشم. یادها و خاطره‌ ها هیچ وقت در زندگی انسان گم نمی‌‌ شوند. فقط بنا بر قوانین نانوشۀ روزگار گاه کمرنگ‌ تر می‌ شوند …» قسمتی از کتاب: در زندگی هر آدمی، دل تنگی‏ هایی وجود داره که هیچ‌ وقت نمی‌ شه اونا رو به زبون بیاریش، می‌ مونه کنج دلت، که اگه بمونه، تا ابد می‌ شه راز،اگه بریزیش بیرون، می‌ شه حرف دل، اما کجا به کی نمی‌ دونم. فقط اینو خوب می‌ دونم که همه‌ ی آدما_ از ریز و درشت_ همه‌ شون درد دل‌ هایی دارند_ بی‌ تعارف – بزرگ‌ تر از قدشون، بزرگ‌ تر از خودشون. اگه متوسط عمر آدمی رو شصت سال حساب کنیم، بیست سال اولش، بزرگ شدن و قد کشیدنه، یک سوم بعدش دوران سرگشتگی و تقلاهای بی‌حساب و کتابه واسه ارضای کودک درون و یک سوم آخری هم می‌شه افسوس خوردن و آه کشیدن از گذشته‌ هایی که: ای کاش چنین می‌ کردیم و چنان نمی‌ کردیم، یه جور تسلسل باطل، خداوکیلی اگه جز اینه _ که نیست_ بگو!. شنیدی سیاست مدارا وقتی می‌ میرن، یا کشته می‌ شن و یا خودکشی می‌ کنندشون! تازه بعد مرگشون_ ناگفته‌ های دوران زندگی شون چاپ می‌ شه، بعدش که ما می‌ خونیم چقدر نگاه‌ مون به اونا عوض می‌ شه، می‌ مونیم بین نفرت و حیرت، برای اونا اما اسمش دل‌ تنگی نیست، راز هم نیست، می‌ شه اسرار سر به مهر. بعضی وقتا دلم براشون خیلی می‌ سوزه، فکر کن یک عمر تو سیاست و دروغ و تزویر دست و پا بزنی که آخرش چی بشه، این قدرت چه کارایی که با آدما نمی‌ کنه یا بهتر بگم این آدما وقتی می‌ رسن به قدرت، چه‌ ها که نمی‌ کنن با خودشون، با خودی هاشون، با رفیقاشون…!
more