Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
جمعه - 11 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"gbp","CurrencySign":"£","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

اطلاعات محصول
شابک: 9781445252520
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 164
وزن: 212 g
ابعاد: 14 x 21 cm
جلد کتاب: شومیز

نظم نوین توحش فارسی 2024

Naẓm-i nuvīn-i tavaḥush

نویسنده: Bahman Ḥabībī
امتیاز:
10٫33 £
موجود - 1 تا 2 روز
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
شابک: 9781445252520
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 164
وزن: 212 g
ابعاد: 14 x 21 cm
جلد کتاب: شومیز
کتابی مشتمل بر 46 شعر در 164 صفحه است. این کتاب بازتعریف وضعیت انسان بی¬پناه در جهان کنونی ماست، بازتعریف ماست از خودمان، از دیگران، دیگرانی که بیگانه از خود می¬پنداریم غافل از هم¬سرنوشتی ما با آنان. در جهانی که در آن «هلوکاست پساعقل» را شاهدیم و به جای تمدن توحش فزونی می¬یابد و بی¬عدالتی دامن گسترانیده است. و این¬جا شاعری¬ست امیدوار که هنوز منتظر است، منتظر است تا شاید کلمه¬های معصومانه او سکوت جهان را بشکند، بن¬بست زندگی را رهایی بخشد، واژه¬ها را بشوراند، مفهوم تنهایی را بلرزاند، جنسیت شعر را بشکند و طرحی نو دراندازد تا شاید رستگاری در جهان حاکم شود . نمونه شعری از کتاب سنگینی جنازه¬ها گربه بر سایه دراز کشیده است بی‌خبر از همه چیز نه، گربه سرِ کبوتر را نکنده است ردِ خون را بگیرید این تنِ بدونِ سرِ شاعر است که از خانه‌ای -با انبوهِ جنازه‌ها و چرخیدنِ او گردِ خویش- به خانه‌ای دیگر -با سنگینیِ جنازه‌ها بر دوش و چرخیدنِ او گردِ خویش- چنان جابه‌جا می‌شود که محکومی از زندان به میدانِ تیر ایستاده بر پای خویش بی ¬فرمانِ آتش که محکوم قبل از آتش بر خاک می‌افتد.
more
کتابی مشتمل بر 46 شعر در 164 صفحه است. این کتاب بازتعریف وضعیت انسان بی¬پناه در جهان کنونی ماست، بازتعریف ماست از خودمان، از دیگران، دیگرانی که بیگانه از خود می¬پنداریم غافل از هم¬سرنوشتی ما با آنان. در جهانی که در آن «هلوکاست پساعقل» را شاهدیم و به جای تمدن توحش فزونی می¬یابد و بی¬عدالتی دامن گسترانیده است. و این¬جا شاعری¬ست امیدوار که هنوز منتظر است، منتظر است تا شاید کلمه¬های معصومانه او سکوت جهان را بشکند، بن¬بست زندگی را رهایی بخشد، واژه¬ها را بشوراند، مفهوم تنهایی را بلرزاند، جنسیت شعر را بشکند و طرحی نو دراندازد تا شاید رستگاری در جهان حاکم شود . نمونه شعری از کتاب سنگینی جنازه¬ها گربه بر سایه دراز کشیده است بی‌خبر از همه چیز نه، گربه سرِ کبوتر را نکنده است ردِ خون را بگیرید این تنِ بدونِ سرِ شاعر است که از خانه‌ای -با انبوهِ جنازه‌ها و چرخیدنِ او گردِ خویش- به خانه‌ای دیگر -با سنگینیِ جنازه‌ها بر دوش و چرخیدنِ او گردِ خویش- چنان جابه‌جا می‌شود که محکومی از زندان به میدانِ تیر ایستاده بر پای خویش بی ¬فرمانِ آتش که محکوم قبل از آتش بر خاک می‌افتد.
more