Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
جمعه - 11 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"gbp","CurrencySign":"£","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

اطلاعات محصول
عنوان اصلی: ناسور
شابک: 9786009872909
ناشر: Amu
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 96
وزن: 100 g
ابعاد: 14 x 21 x 1 cm
جلد کتاب: شومیز

ناسور دری (فارسی) 1402

Nāsūr

نویسنده: Khudādād Ḥaydarī
امتیاز:
11٫36 £
4 تا 6 هفته
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
عنوان اصلی: ناسور
شابک: 9786009872909
ناشر: Amu
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 96
وزن: 100 g
ابعاد: 14 x 21 x 1 cm
جلد کتاب: شومیز
A collection of short stories by Khodadad heidari.
more
مرد داخل قاب عکس میخندد سیگار زیر لب گذاشته و دودش را به بیرون از قاب پف میکند دستار ابلقی به سر بسته و کلاشینکفی در دست راست گرفته و پای چپش را بر سنگ سفیدی گذاشته است روبه روی قاب می ایستی با دست چپت یا بهتر بگویم با تنها انگشت دست چپت ریشهای کم کم سفید شده ات را می خارانی عجب جوانی ای داشتم مرد داخل قاب پایش را از روی سنگ بر می دارد. سیگار را با تنها انگشت دست چپش میگیرد دود سیگار را به هوا پف میکند برو برادر جوانی ات هم چندان چیزی نبودی برو !لوده از کویته تا پیشاورت از قندهار تا کابل از مزار تا بامیانت زیر دستان من بود خودت که خوب میدانی حالا پیر شده ایم بادمان رفته است یک وقت نام و نشانی داشتیم مرد خندهای می کند قنداق کلاشینکف را روی زمین می گذارد بدنش را کمی خم میکند انگار که بخواهد چیز مهمی بگوید
more