مشت بر پوست فارسی 1375
Musht bar pust
10٫48 £
اشتراک‌گذاری
Wishlist
The story is about a boy named "Mushu", because his little head, big ears, thin chin and small and sharp eyes were like a mouse and his mouth was always shaking. He sat on his father's shoulders who was a hawker tambour player and walking on streets and markets and gathers moneys. Little by little he grows up and his father was unable to put him on his shoulders. He walked by his father till his father gets ill. The he had to work instead his father and excited events happened for him.
more
داستان پسري است به نام موشو، كه چون كله كوچولو، گوشهاي بزرگ، پوزه باريك، چشمهاي ريز و نگاه تيزش عين موش بود و دهانش مدام مثل موش مي جنبيد اين بود كه موشو صدايش ميكردند. موشو بر روي شانه هاي پدرش كه نوازنده دوره گرد تنبك بود مي نشست و در كوچه و بازار حركت مي كردند و پولهاييكه مردم به پدرش ميدادند را او ميگرفت. كم كم موشو بزرگتر شد و وزن او سنگين ترشد و ديگر پدرش قادر نبود او را روي شانه هايش بگذارد. همراه پدر راه مي رفت تا اينكه پدرش بيمار شد و او به ناچار كار پدرش را دنبال كرد و اتفاقات جالبي براي او پيش مي آمد.
more
