Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
شنبه - 12 مهر 1404
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"fa-ir","Currency":"gbp","CurrencySign":"£","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
ورود
shopping cart 0
سبد خرید

سبد خرید

Menu

اطلاعات محصول
شابک: 9781595841896
ناشر: Ketab Corp.
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 335
وزن: 470 g
ابعاد: 14 x 21 x 2٫35 cm
جلد کتاب: شومیز

حافظ و کیش مهر فارسی 2008

Ḥāfiẓ va kīsh-i mihr

نویسنده: Nāṣir Inqiṭā‘
امتیاز:
20٫90 £
موجود - 1 تا 2 روز
لیست علاقه‌مندی‌ها
Wishlist
اطلاعات محصول
شابک: 9781595841896
ناشر: Ketab Corp.
گروه سنی: بزرگسال
صفحات: 335
وزن: 470 g
ابعاد: 14 x 21 x 2٫35 cm
جلد کتاب: شومیز
.
more
حافظ در هنگامه پایانی زندگی خود، بسیار به سوی باور‌های میترائی و مهری کشیده می شود و در غزلیات بسیاری پیمانداری خود را به پیر مغان و "آیین مهر" نشان می دهد. در اینجا نمونه هايى از سروده هاى حافظ که نشانگرباورها و اندیشه های دینی و گرایش های میتراییستی يا مهرآیینی او میباشند، آورده شده است. کمتر از ذره نه ئی پست مشو مهر بورز تا به خلوتگه خورشید رسی رقص کنان گر مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن پیر ما گفت که در صومعه همت نبود جای دیگر یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود رقم مهر تو بر چهرهً ما پیدا بود حافظ در سروده های خود بیان می کند که در آغازاز رازها و چالشها آگاه نبوده است تا اینکه در پی آشنایی با اندیشه های مهری در معنی و دانش بر او گشوده می شود: اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم آن روز بر دلم در معنی گشوده شد کز ساکنان درگه " پیر مغان" شدم در پی دسیسه های ملایان ، بارها و بارها حافظ از شیراز رانده شد و او را وادار به ترک زادگاه خویش نمودند: گر ازین منزل غربت بسوی خانه روم دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم اما پس از بازگشت از تبعید ، باز باورهای قلبی رند شیراز در غزل های وی نمایان میشوند: گر مسلمانی از این است که حافظ دارد وای اگراز پس امروز بود فردایی جام می ، گیرم و از اهل ریا دور شوم یعنی ازاهل جهان پاک دلی بگزینم بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند که مکدر شود آیینه ی "مهر آیینم" در این بند ها حافظ بى پرده بزبان مى آورد که آیین ودین او میترایی یا همان آیین مهر است. و اما اسناد میترایی بودن رند شیراز و پیرو آیین اوستا و "پیر مغان" بودن وی، در لابه لای غزلیات او با بروشنى ویژه به چشم می خورد: بنده ی پیر خراباتم که لطفش دائم است ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست گاه نیست چل سال پیش رفت که من لاف می زنم کز چاکران پیر مغان کمترین منم منم که گوشه میخانه خانقاه من است دعای پیرمغان ورد صبحگاه من است حافظ جناب پیر مغان جای دولت است من ترک خاکبوسی این در نمیکنم گرمدد خواستم از پیرمغان عیب مکن شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود مرید پیرمغانم زمن مرنج ای شیخ چرا که وعده توکردی واو بجا آورد و در جایی دیگر می گوید: در خرابات مغان نور خدا می بینم این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم از آن به دیر مغانم عزیز می دارند که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست هرچند آیین اوستا یکی از چهار دینی است که قرآن مجبور به پذیرش آن گشته و پیروان این چهار آیین در كشورهاى اسلامی می بایست از امنیت و آرامش برخوردار میبودند ، اما بخشی از فقها و روحانیون همواره در تاریخ، انسانهای آزاده و فرهیخته بسیاری را به گناه کفر و الحاد و ارتداد از تم تيغ گذرانده اند. حتی حافظ را که پايه آیین اوستا خداپرست بوده است، نیز از اين گناه بستن ها بدور نبوده و چون بسیاری دیگر مانند سهروردی، ابن مقفع، حلاج و... در پی دستور روحانیون اسلامی هر دم، در آزار تبعيد و شكنجه بوده.
more