مرزهای درهم شکسته (جلد دوم: مخمصه) فارسی 1401
Marz'hā-yi dar'ham shikastah (jild-i duvvum: makhmaṣah)
18٫41 €
اشتراکگذاری
Wishlist
عنوان اصلی:
مرزهای درهم شکسته (جلد دوم: مخمصه)
شابک:
9786222190750
ناشر:
Bazh
گروه سنی:
نو جوان - 12 تا 18 سال
صفحات:
265
وزن:
240 g
ابعاد:
14 x 21 x 2٫3 cm
جلد کتاب:
شومیز
The cold wind stopped blowing and left no traces except the tiny ice crystals stuck to Farmarz Khan's skin.
A pair of red eyes came forward and forward, and then a towering figure, twice as tall as Farmarzkhan, emerged from the darkness, a monstrous dark monstrosity wearing a dark robe, and this robe gave him a form, a form that was not unlike a human form. There was no Faramarzkhan could see anything but that robe, darkness, and red eyes. Then, suddenly, an object like a hand came out from under the cloak, five long and curved fingers, a pair of red eyes, and sharp nails, each of which resembled a dagger. His hand came forward and rested on Faramarzkhan's shoulder...
more
باد سرد از وزیدن افتاد و اثری جز بلورهای کوچک یخ که به پوست فرامرزخان چسبیده بودند، باقی نگذاشت.
یک جفت چشم سرخ جلو و جلوتر می آمدند و بعد پیکری افراشته و دوبرابر بلندتر از فرامرزخان، از میان تاریکی پدیدار شد، هیبتی یکپارچه تاریک که ردایی تیره بر خود داشت و این ردا تجسمی به او بخشیده بود، تجسمی که بی شباهت به پیکر انسان ها نبود. فرامرزخان جز آن ردا و تاریکی و چشمان سرخ چیزی نمی دید. آنگاه ناگهان از زیر ردا جسمی شبیه دست بیرون آمد، پنج انگشت دراز و خمیده، به سرخی آن یک جفت چشم و ناخن هایی تیز که هر کدام به خنجری می مانست. دست جلو آمد و بر شانه ی فرامرزخان جای گرفت...
more