Yik 'Umr Kār: Darbārah-yi Mādarī: Persian 1403
یک عمر کار: دربارهی مادری
147 SEK
Share
Wishlist
Original Title:
A Life's Work: On Becoming a Mother
ISBN:
9786223131707
Translator:
ṭahūrā āyatī
Publisher:
Bidgul
Age Group:
Adult
Pages:
235
Weight:
174 g
Dimensions:
11 x 20 x 2.2 cm
Book Cover:
Paperback
Multi-award-winning author Rachel Cusk’s honest memoir captures the life-changing wonders of motherhood.
Selected by The New York Times as one of the 50 Best Memoirs of the Past 50 Years
“Funny and smart and refreshingly akin to a war diary―sort of Apocalypse Baby Now . . . A Life’s Work is wholly original and unabashedly true.” ― The New York Times Book Review.
A Life’s On Becoming a Mother is Rachel Cusk’s funny, moving, brutally honest account of her early experiences of motherhood. When it was publishedint in 2001, it divided critics and readers. One famous columnist wrote a piece demanding that Cusk’s children be taken into care, saying she was unfit to look after them, and Oprah Winfrey invited her on the show to defend herself.
An education in babies, books, breast-feeding, toddler groups, broken nights, bad advice and never being alone, it is a landmark work, which has provoked acclaim and outrage in equal measure.
more
| یک عمر کار روایتی است بیپرده از عجایب و غرایب مادر شدن که در آن ریچل کاسک با صداقتی نفسگیر، طنزی ظریف و زبانی روشن و گیرا از مواجهۀ شخصیاش با تجربۀ مادری میگوید. کاسک، که با رمانهایش جوایز بسیاری کسب کرده، در خاطراتش از زایمان و اولین ماههای پس از آن، دقت و هوشیاری گزارشنویسی را با تخیل و حساسیت رماننویسی درهم میآمیزد و جنبههایی از تجربۀ مادری را به تصویر میکشد که اغلب کمتر از آنها میگوییم و میشنویم. با انتشار کتاب در سال ۲۰۰۱، نگاه تازه و صادقانۀ نویسنده به این تجربۀ آشنا زمینهساز بحثهای بسیاری در میان خوانندگان و منتقدان شد. اما کتاب کاسک، فارغ از تحسینها و انتقادات بسیاری که برانگیخته، شرح مواجههای شخصی است که پیامدهای اجتماعی گستردهای دارد، مواجهه با یکی از عمیقترین تحولات زندگی ما که درکمان را از جهان، از دیگران و البته از خودمان زیرورو میکند.
| احساس میکنم دارم از مسیر درست زندگیام منحرف میشوم، انگار در مسیری جلو میروم که اصلاً نمیشود آن را پیمود، انگار سوار قطاری شدهام و میتوانم از پنجره جادهای را ببینم که همواره در آن بودهام و قطارم چند صباحی در امتدادش پیش رفته، اما بعد سرعت گرفته و دائماً به شرق یا غرب، بهطرف چشمانداز تپههای ناآشنا پیچیده و هر چه را که پشت سرش بوده به حال خود رها کرده تا نابود شود.
more