Bā ān'hā az jang'hā, shāh'hā va fil'hā bigū: Persian 1400
با آن ها از جنگها، شاهها و فیلها بگو
193 SEK
Share
Wishlist
Original Title:
Parle-leur de batailles
,
de rois et d'éléphants
ISBN:
9786227543032
Translator:
Mas'ūd Sanjarānī
Publisher:
Khub
Age Group:
Adult
Pages:
180
Weight:
175 g
Dimensions:
14 x 21 x 1.6 cm
Book Cover:
Board Books
In 1506, Michelangelo – a young but already renowned sculptor – is invited by the sultan of Constantinople to design a bridge over the Golden Horn. The sultan has offered, alongside an enormous payment, the promise of immortality, since Leonardo da Vinci’s design was rejected: ‘You will surpass him in glory if you accept, for you will succeed where he has failed, and you will give the world a monument without equal.’ Michelangelo, after some hesitation, flees Rome and an irritated Pope Julius II – whose commission he leaves unfinished – and arrives in Constantinople for this truly epic project. Once there, he explores the beauty and wonder of the Ottoman Empire, sketching and describing his impressions along the way, and becomes immersed in cloak-and-dagger palace intrigues as he struggles to create what could be his greatest architectural masterwork. Constructed from real historical fragments, Tell Them of Battles, Kings, and Elephants is a thrilling novella about why stories are told, why bridges are built, and how seemingly unmatched pieces, seen from the opposite sides of civilization, can mirror one another.
more
میکلآنژ، این مومن بیمثال، این شیفتهی دانته، رقیب رافائل و ممکنکنندهی ناممکنها در عصری که فقط معجزهی قدیسان میتوانست کاری کند که آفرینش بر سقف کلیسای سیستین و واپسین داوری بر دیوارهاش نقش ببندد، زندگیاش ایثار عظیمی بود در مسیر ایمانش به حقیقت تصویرها و شمایلها و هرآنچه میشد نقش زد، چه بر کاغذ و بوم و دیوار و چه بر سختترین سنگها در رفیعترین کوهها. مشهور است که او برای ساختن مجسمهی داوود به دل کوه آلتیسیمو زد و عظیمترین سنگ دوران را از رفیعترین قلهی سراوزا به زیر کشید و به رم برد. شاید به همین خاطر بود که سلطان عثمانی پیکی به سوی او روانه کرد تا عظیمترین پل همهی اعصار را روی خلیج باستانی کروئسا احداث کند. کتاب «با آنها از جنگها، شاهها و فیلها بگو» ناتاریخ ماتیاس انار فرانسویست دربارهی خواستهی سلطان بایزید از هنرمند فلورانسی. آنچه پیشازاین از داوینچی خواسته شده و به انجام نرسیده، حال از میکلآنژ طلب شده، پاسخ او چیست؟ تاریخ در این باب چیزی ندارد به ما بگوید، جز اینکه مشخص نیست فلورانسی مشهور حتی پاسخ پادشاه ترک را داده باشد. رمان جناب انار اما به سوی دیگری نظر میکند: یک واقعهی به وقوع نپیوسته در دل تاریخ، اگر به وقوع پیوسته بود، چه میشد؟ اگر رنسانس اروپا، با داوینچی، میکلآنژ، رافائل، خاندان مدیچی و البته سروانتس ممکن شد، میتوان به ضد تاریخی نگاه کرد که اگر خورشید روی پل عظیم قسطنطنیه طلوع میکرد، میشد بیش از اینها جلوهی عظیم آن شاخهای طلایی را دید و تاریخ را از نو نوشت؟ «با آنها از جنگها، شاهها و فیلها بگو» دربارهی تصور امکانیّت تاریخیست که میشد به دست هنرمندی ممکن شود تا وقت راه رفتنش در کوچههای فلورانس، مردم او را به همدیگر نشان دهند و بگویند: او آغاز و پایان جهان را به هم متصل کرده است!
more