Dilbarān: Persian 1401
دلبران
352 SEK
Share
Wishlist
more
به چیزی از همه مهمتر بود تو زندگیم... به چیزی شرمگین که زندگیم رو به تباهی کشوند. اقلیم طاقت این همه اعتراف رو نداشت. من اونو کشتم. همسری که ناشناخته بود انمی تونستم تحمل کنم عشقی که انتخاب من نبود... حرف هام شبیه خواب بود . از خوابی که بیدارم کرد. از بیداری که تو خواب بود. حالا دنیام با بودنش رنگی شده بود... من عاشق کسی شده بودم که با دستهای خودم کشته بودمش... دلم واسه اون روزها تنگ بود. روزهایی که موهامو می بافت؛ می شدم عزیزش می شدم عشقی محال...
more