ʻĀṣī ( Marjān 2 ): Persian 1400
عاصی ( مرجان 2 )
205 SEK
Share
Wishlist
A Persian novel.
more
ادامه ی رمان مرجان. آسمان خیس بود، اتومبیل شاسی بلند مشکی درست رو به روی گل فروشی متوقف شد … دختری با بارانی و بوت های بلند چرم مشکی، به نرمی از اتومبیل پایین آمد … کلاه بارانی اش را روی سر کشید، باران یکدست و ریز می بارید. دختر روی پاشنه چرخید، پیاده رو را از نظر گذراند، کسی نبود … ساعتی خلوت از مشتری بود و با وجود باران خلوت تر. انگار همه مغازه داران آن اطراف ترجیح می دادند باران را از پشت شیشه ببینند، کسی تاب بیرون ایستادن نداشت … دختر با طمأنینه قدم برداشت، از روی جوی آب که حد فاصل خیابان و پیاده رو بود پرید … حالا درست رو به روی ویترین بزرگ و زیبای گل فروشی بود. نگاه به آسمان داد، قطرات باران به صورتش هجوم بردند … ریه ها را پر کرد از هوای خیس … نگاهش دوباره آمد و چسبید به ویترین. سنگ سفت و سنگین اما خوش دست میان انگشت هایش فشرده شد … چند قدم به عقب برداشت، نفس را از حبس آزاد کرد … با آخرین توان سنگ را به سوی ویترین پرتاب کرد. شیشه بزرگ گل فروشی با صدای مهیبی فرو ریخت. برای ثانیه ای سکوت بود و بعد مغازه داران یکی یکی سرک کشیدند و بیرون آمدند.
more