Tājguzārī-i Istir: dunbālahʼi kitāb-i Dāryūsh, shāh-i shāhān: Persian 1385

رمان تاریخی. پس از مرگ داريوش ـ شاه شاهان ـ فرزندش خشايارشاه بر تخت پادشاهی می نشيند. با اين كه خشايارشاه از همه‌ ی صفات لازم برای پادشاه بودن، برخوردار بود، اما به قدرت رسيدن او به شكست و شورش، منجر می شود. در بابل و مصر، شورش اوج می گيرد، در حالی كه شكستی كه يونانيان در دشت ماراتون بر داريوش وارد كرده‌اند، به انتقام منجر می گردد. خشايارشاه برای رويارويی با يونانيان، فرماندهی يك ارتش بزرگ را بر عهده می گيرد. شاه كه همسرش كتايون به او خيانت كرده، عشق خود را در آغوش دختری يهودی با نام "استر" می يابد. تاجگذاری استر كه قاعدتا" می بايست آغاز يك دوران طولانی صلح و پيشرفت باشد، بهانه‌ ی آغاز جنگ ميان ايرانيان و يونانيان می شود. دو قومی كه برای يكديگر احترام قائل بودند، از تخت جمشيد تا اورشليم به كشت و كشتار دست می زنند. ملكه استر ميان عشق به شاه و لزوم حمايت از قومی كه به آن تعلق دارد، سرگردان شده، با سرنوشتی شوم مواجه می گردد.