ṣakhrahʹhā-yi shīshahʹī: Persian 1391

رمان فارسی. از متن رمان: عالیجناب! ریاست محترم دادگاه! باید عرض کنم طبق تحقیقات اینجانب و اظهارات دیپلمات سفارت و شاکی پرونده، آقای فرزین محمدی، چه زمانی که در ایران بوده اند و چه مدتی را که در کشور شما به عنوان تبعه زندگی کرده است و حتی زمان تحصیل در آلمان، هیچ ارتباطی با زنان و دختران نداشته اند و در اظهاراتی دوستانه به دیپلمات سفارت کشور سابقش گفته است، زنان زیادی در دسترس او بوده اند اما او هیچ گاه نیاز به ارتباط با آن ها نداشته است. حال چگونه است که پس از بیست و پنج سال دوری از وطن اولیه، با یک مبارز و رقیب دیرینه دیدار می کند و از او تقاضای ازدواج کرده و در همان ابتدا هم جواب مثبت گرفته است؟ آیا این اعمال غیر از بیدار شدن حس انتقام جویی از یک رقیب دیرینه، علت دیگری می تواند داشته باشد؟...