Insān dar Hulusin ẓāhir Mī'shavad: Persian 1403
انسان در هولوسن ظاهر می شود
11.57 £
Share
Wishlist
Original Title:
Der Mensch erscheint im Holozän
ISBN:
9786004059923
Translator:
Ḥusayn Falsafī
Publisher:
sālis
Age Group:
Adult
Pages:
112
Weight:
106 g
Dimensions:
14 x 21 x 1.5 cm
Book Cover:
Paperback
A stunning tour de force, Man in the Holocene constructs a powerful vision of our place in the world by combining the banality of an aging man’s lonely inner life and the objective facts he finds in the books of his isolated home. As a rainstorm rages outside, Max Frisch’s protagonist, Geiser, watches the mountain landscape crumble beneath landslides and flooding and speculates that the town will be wiped out by the collapse of a section of the mountain. Seeking refuge from the storm in town, he makes his way through a difficult and dangerous mountain pass, only to abandon his original plan and return home. A compelling meditation by one of Frisch’s most original characters, Man in the Holocene charts Geiser’s desperate attempt to find his place in history and the confusing and fragile world outside his window.
more
«انسان در هولوسن پدیدار میشود» عنوان عجیب و تیزهوشانهای است که نویسندهی چیرهدست سوییسی، ماکس فریش برای این رمان انتخاب کرده است. نویسنده با استفاده از تکنیک تکهچسبانی (کلاژ) متنی نسبتا فشرده و تودرتو خلق کرده است که روایتی از ذهن در حال فروپاشی یک مرد مسن و دورافتاده است. گایزر پیرمردی تقریبا ۷۰ ساله است که خودش را از تمام دنیا منفک کرده و در حال مواجهه با پیشروی بیماری فراموشی یا آلزایمر است. اما اشتباه نکنید، این رمان یک روایت طولانی و خستهکننده نیست؛ برعکس مخاطب در مواجهه با این اثر مجبور است جملات بسیار کوتاه و فشرده را از ذهن یک راوی نامتعارف دریافت کند و پیش از هضم جملات پیچیده، خطوط بعدی از تکههای دیگر زندگی گایزر به سمتش هجوم میآورد. گایزر در حال مبارزه با فراموشی است. باران شدیدی که درگرفته گایزر را در خانه حبس کرده و او تصمیم میگیرد هرچه را که ممکن است بنویسد و به درودیوار خانه بچسباند.
تلاش بیهودهی گایزر برای مخاطب امروزی یادآور فلسفهی کامو است. شاید با استفاده از نگاه اگزیستانسیال بتوانیم بگوییم گایزر نه از فراموشی که از مرگ ترسیده است. با این نگاه تمام نمادهایی که در داستان مورداستفاده قرار گرفتهاند معنی میشوند و مخاطب در چهرهی گایزر نه یک پیرمرد اروپایی که چهرهی غم گرفتهی انسان را باز میشناسد.
ارجاعات مختلفی که در جایجای داستان نهفته است لذت کشف را برای مخاطب دوچندان میکند؛ مثلا بازگردیم به همان سطر اول عنوان رمان: انسان در هولوسن پدیدار میشود! گایزر گویا یک زمینشناس و باستانشناس بوده است و این جمله را مدام با خودش تکرار میکند. هولوسن یکی از چندین مرحلهی زمینشناختی است؛ ولی آیا انسان به تعریف امروزیاش در این دوره پا به عرصهی وجود گذاشته است؟ جواب منطقی خیر است. هولوسن آخرین دورهی زمینشناسی است که تا به امروز ادامه داشته است و شواهد پیدایش انسان مربوط به دوران پارینهسنگی است. آیا ذهن در حال فروپاشی پیرمرد اطلاعات را با هم ترکیب کرده و یک ترکیب اشتباه را ساخته است، یا موضوع چیز دیگری است؟
در این رمان مخاطب بهوفور با این سوالات به چالش کشیده میشود و شاید به همین خاطر است که جبههگیریهای بسیار ضدونقیضی نسبت به این اثر وجود دارد. مارکس فریش برندهی جوایز کنراد فردیناند مایر و خالق رمان مشهور اشتیلر، معتقد است «انسان در هولوسن پدیدار میشود» بهترین اثری است که در طول فعالیت هنریاش به وجود آورده است و شاید بتوان گفت این اثر نشاندهندهای جامع از جهانبینی نویسندهاش بوده است؛ یک گذار تمامعیار از مدرنیسم به پستمدرنیسم شاید توصیفی مناسب برای این کتاب باشد.
more