Chirā Māhī'hā Vujūd Nadārand: Persian 1400

چرا ماهی‌ها وجود ندارند

Author: Lulu Miller

Rating:

15.42 £

4-6 Weeks

Paperback

15.42 £

Select Quantity

Wishlist

A wondrous debut from an extraordinary new voice in nonfiction, Why Fish Don’t Exist is a dark and astonishing tale of love, chaos, scientific obsession, and—possibly—even murder. David Starr Jordan was a taxonomist, a man possessed with bringing order to the natural world. In time, he would be credited with discovering nearly a fifth of the fish known to humans in his day. But the more of the hidden blueprint of life he uncovered, the harder the universe seemed to try to thwart him. His specimen collections were demolished by lightning, by fire, and eventually by the 1906 San Francisco earthquake—which sent more than a thousand of his discoveries, housed in fragile glass jars, plummeting to the floor. In an instant, his life’s work was shattered. Many might have given up, given in to despair. But Jordan? He surveyed the wreckage at his feet, found the first fish he recognized, and confidently began to rebuild his collection. And this time, he introduced one clever innovation that he believed would at last protect his work against the chaos of the world. When NPR reporter Lulu Miller first heard this anecdote in passing, she took Jordan for a fool—a cautionary tale in hubris, or denial. But as her own life slowly unraveled, she began to wonder about him. Perhaps instead he was a model for how to go on when all seemed lost. What she would unearth about his life would transform her understanding of history, morality, and the world beneath her feet. Part biography, part memoir, part scientific adventure, Why Fish Don’t Exist reads like a fable about how to persevere in a world where chaos will always prevail.

چرا ماهی ها جود ندارند، کتابی استثنایی «به نقل از لس آنجلس تایمز» و فریبنده «به نقل از وال‌استریت ژورنال»، اولین اثر میلر، روایت گر قصه‌ی عشق، آشوب، وسواس علمی و شاید قتل است. آشوب‌ها تنها چیزی هستند که می‌توانیم با اطمینان و با خیال راحت بگوییم همیشه وجود دارند، به وجود می‌آیند، بزرگ‌ و بزرگ‌تر می‌شوند و توان و انرژی برای مقابله با آن را از ما می‌گیرند. آشوب‌ها نظم را برهم می‌زنند و در واقع این یکی از قوانین طبیعت است. نمی‌توان راه فراری از آن جست. شاید آدم‌های عاقل این را مانند یک حقیقت بپذیرند و خیال جنگ و مبارزه با آن را از سر به‌در کنند. اما اگر کسی پیدا شود که به مبارزه با آن برخیزد چطور؟ دیوید استار جردن کسی بود که تصمیم گرفت دست به این کار بزند. او که دانشمند بود، نتیجه سال‌ها تحقیق و پژوهشش را در شیشه‌هایی با نام و مشخصات نگهداری می‌کرد. اما درست زمانی که زلزله، نتیجه سال‌ها زحمت او را به تکه‌هایی از شیشه شکسته و توده درهم و برهمی از بافت‌ها درآورد، او اولین کاری را انجام داد که به ذهنش رسیده بود. هر پلاکی را که حاوی نام و مشخصات بود، به بدن همان موجودی دوخت که متعلق به آن بود. هرچند این کار او را ما ممکن احمقانه، ابلهانه و یا کوتاه‌بینانه ببینیم اما درست در زمانی که ناامیدی وجودمان را فرامی‌گیرد، مانند یک کورسوی امید می‌شود که می‌درخشد.