Nīmī az man va īn shahr-i dīvanah: Persian 1401
نیمی از من و این شهر دیوانه
23.95 £
Share
Wishlist
You could say let's go home. For example, because I want to be alone, you could ask for anything else, but coming to this hotel to prove that you don't belong to anything and anyone in this city hurts me a lot. Now get off. We get off at the same time and he goes with a broken state that he has no control over and with a clear agreed to talk to the acceptance and I laugh unconsciously.
In his own words, if he and I stay and there is a future, we will get along. He doesn't know that I have traveled alone most of the time and arrived at night and midnight to a new city that I have never seen before. Taking a room has taken on a strange feeling that I just look at it.
more
میتونستی بگی بریم خونه. تو نمون چون من میخوام تنها باشم میتونستی هر چیز دیگه ای بخوای اما این هتل اومدن اینکه میخوای ثابت کنی این قدر تو این شهر به هیچ چیز و هیچ کس هیچ تعلق خاطری نداری خیلی عذابم میده حالا هم پیاده شو. هم زمان پیاده میشویم و او با حال خرابی که هیچ تسلطی بر آن ندارد و با حرصی واضح میرود که با پذیرش حرف بزند و من ناخودآگاه خنده ام می گیرد.
به قول خودش اگر من و اویی بمانیم و آینده ای وجود داشته باشد با هم بساطی خواهیم داشت. او نمیداند من اکثر اوقات تنها سفر کرده ام و شب و نصف شب به شهر جدیدی رسیده ام که تا به حال آن را ندیده ام خودم تاکسی گرفته ام خودم هتلم را پیدا کرده ام اما اینجا در شهر خودم چنان برایم سینه سپر کرده است و برای گرفتن یک اتاق حال غریبی به خودش گرفته که فقط نگاهش میکنم.
more