Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
Saturday - 2025 04 October
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"en-us","Currency":"gbp","CurrencySign":"£","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
Login
shopping cart 0
Basket

Basket

Menu

Product Information
ISBN: 9786001762390
Publisher: Jami
Age Group: Adult
Pages: 164
Weight: 198 g
Dimensions: 14 x 21 x 0.8 cm
Book Cover: Paperback

Rang-i qarmaz-i āsamān ( khāṭarāt-i qaranṭīnah ): Persian 1400

رنگ قرمز آسمان ( خاطرات قرنطینه )

Rating:
10.78 £
In stock (1-2 Days)
Wishlist
Wishlist
Product Information
ISBN: 9786001762390
Publisher: Jami
Age Group: Adult
Pages: 164
Weight: 198 g
Dimensions: 14 x 21 x 0.8 cm
Book Cover: Paperback
Quarantine story, memories of coronavirus patient Hassan Gol Mohammadi
more
«رنگ قرمز آسمان» شامل خاطرات قرنطینه کرونایی حسن گل محمدی، شاعر، مترجم، مصحح و منتقد ادبی در شهر تورنتو است. او مدت زمان اندکی پیش از شیوع کرونا عمل جراحی ریه را انجام داده بود و در دوران نقاهت به سر می ‌برد، به همین دلیل به محض حس کردن علائم کرونا به قرنطینه رفت.
در بخشی از این کتاب می ‌خوانیم: «به علت شیوع بیماری کرونا بسیاری از اماکن عمومی، رستوران‌ ها، مراسم و مراکز فرهنگی و گردهمایی ‌ها بسته شده بودند. این مسئله زیان اقتصادی زیادی به بیزینس‌ های کوچک و بزرگ وارد کرد. بسیاری از شرکت‌ ها ورشکسته شدند. بعضی از شرکت‌ ها که شعبه‌ ای از یک شرکت آمریکایی بودند، بستند و به آمریکا برگشتند. وضعیت بیکاری پیچیده و روز افزون شد. البته دولت به کمک مردم و بیزینس ‌ها شتافت، اما تا چه زمان و تا کی می ‌توانست کمک کند. کسر بودجه دولت بسیار بالا رفت. چیزی که قابل تحسین بود صداقت دولتمردان با مردم بود. هر روز نخست وزیر فدرال و نخست وزیران استان‌ ها با گروه‌ ها ی پزشکی و تخصصی خود وضعیت روند کنترل کرونا و چگونگی درمان آن و دستورالعمل ‌ها ی بهداشتی را از تلویزیون به مردم گزارش می ‌دادند. البته من از دیدن تلویزیون در اتاق قرنطینه محروم بودم. اخبار و آمار را همسرم تلفنی از اتاق دیگر به من اطلاع می ‌داد.»
more