Ḥayrānī: Persian 1395
حیرانی
38.07 £
Share
Wishlist
A Persian novel.
more
رمان فارسی.
خودش را دید در قالب زن اثیری همانند عکسی که سیاوش از او انداخته بود در زیرزمین خانه شان گیسو بلند، در کجتاب دود و نور، زنی با تور بلند چشم هایی رمزآمیز با تکه کاشی ای آبی با نقش اسلیمی در دست، بر او خندید، با تبسمی رازواره، می دانست که دارد این ها را بازی می کند. می دانست که پشت این اثیری بودنش موجودی است که با مردان بسیار نرد عشق باخته. به غیر از تنی چند، چهره اغلب شان را به خاطر داشت. اعتقادی به بند تنش نداشت، چرا باید نقشی را می پذیرفت که از آن او نبود؟ خودش را لکاته ای دید، دید که سیاوش از پس تبسم او، دندان های تیز و وحشی اش را کشف کرده ...
more