Zindagī-i khānūm-i Kātyūshā B. va hamkārān-i tamām falazīʹash: Persian 1396

رمان فارسی. «کاتیوشا ب.» زنی است تحصیل کرده، به زعم اداره‌ ی نظارت بر زیبایی، نه چندان زیبا و کارمند ارشد اداره‌ ی موش‌ های کور. بدن او ترکیبی است از اسلحه‌ ی سنگین کاتیوشا هفتاد و لانچری و انسان. زندگی کاتیوشا شبیه همه ی دیگر شهروندان درجه یک شهر اسلحه‌ هاست. جز این که او در ذهن رازی پنهان دارد، رازی مخوف و از منظر اسلحه‌ ها مستحق مرگ. راز او خواندن کتاب‌ در شهری است که کتابخانه‌ اش جز صد کتاب تأیید شده، کتاب دیگری ندارد. کتاب‌ هایی که کاتیوشا ب. می‌ خواند، همان‌ ها هستند که در حین کار در اداره‌ ی موش‌ های کور نجات می‌ دهد. از همین طریق، خواندن و تأمل کردن، او به تدریج دوستانی می‌ یابد که دور از شهر خاکستری پر از خشونت، در دنیایی رنگی و پویا، زیر زمین و در اعماق رودخانه زندگی می‌ کنند. رابطه با آن‌ هاست که زندگی خانم کاتیوشا ب. را به دو قسمت تقسیم می‌ کند. روزها را باید با همکاران اسلحه‌ ی تمام فلزی‌ اش سر کند و شب‌ ها را با دوستان غیر فلزی‌ اش. موجوداتی که فرهیخته‌ اند، احساس دارند و از همه‌ ی این‌ها مهم‌ تر، این که هنوز به تغییر باور دارند.