Magar Mīshavad Qābīl, Hābīl ra Kushtah Bāshad?: Persian 1391

مجموعه یازده داستان کوتاه فارسی: بی بیک، بهترین دوست من، چشم های سیاه، عکس، چند روایت منسجم از یک قتل، لیلی، سرنوشت، مگر می شود قابیل، هابیل را کشته باشد؟ میز کنار شومینه، سوم دی ماه، خراب می شود. مجموعه داستان « مگر مي‌شود هابيل قابيل را كشته باشد » كنكاشی است در شناخت شخصيت و رسيدن به بلوغ كه در سه بخش مجزا از هم روايت می شود . بخش نخست تحت عنوان چشم‌های سياه با نگاه نوستالژيك در شيوه روايت همراه است و راوی در حال گذر از بلوغ به گذشته بر می گردد و نگاه كودكانه سرخوشی در بازخوانی اتفاقات تلخ گذشته دارد . در بخش دوم اثر با عنوان مگر می شود هابيل قابيل را كشته باشد راوی در ابتدای بلوغ است . او با دنيايی مواجه می شود كه همه چيز را از فيلتر ذهن تازه بالغش نقل می كند . از كودكی ناب خبری نيست و كمی ماليخوليا چاشنی كاراكترهای بخش دوم است . شخصيت‌ها مدرن هستند، و فرم در تمام داستان‌ها غالب است . در بخش پايانی كه عنوان آن « خراب می شود » است، با سه داستان نيمه بلند وابسته به هم مواجهيم كه پايان يك ماجرای عاشقانه را به چالش می كشد . در اين بخش راوی بالغ است و در دنيای واقعی و دردها و رنج‌های ناشی از يك رابطه خراب شده زندگی می كند كه از ديدگاه چند شخصيت روايت می شود . در نهايت اين مجموعه تلاشی است برای درك ساده‌ای از انسانهای به ظاهر پيچيده و مناسباتشان با دنيای مدرن امروز.