در ماه اوت همدیگر را میبینیم الفارسية 1403
Dar Māh-i Ūt Hamdīgar rā Mī'bīnīm
15٫23 $
مشاركة
Wishlist
العنوان الأصلي:
En agosto nos vemos
ISBN رقم:
9786227668636
المترجم:
Majd'al-dīn Arsanjānī
الناشر:
Liga
الفئة العمرية:
البالغون
الصفحات:
110
الوزن:
110 g
أبعاد المنتج:
14 x 21 x 1 cm
غلاف الكتاب:
غلاف ورقی
The extraordinary rediscovered novel from the Nobel Prize–winning author of Love in the Time of Cholera and One Hundred Years of Solitude.
Sitting alone beside the languorous blue waters of the lagoon, Ana Magdalena Bach contemplates the men at the hotel bar. She has been happily married for twenty-seven years and has no reason to escape the life she has made with her husband and children. And yet, every August, she travels by ferry here to the island where her mother is buried, and for one night takes a new lover.
Across sultry Caribbean evenings full of salsa and boleros, lotharios and conmen, Ana journeys further each year into the hinterland of her desire and the fear hidden in her heart.
Constantly surprising, joyously sensual, Until August is a profound meditation on freedom, regret, self-transformation, and the mysteries of love—an unexpected gift from one of the greatest writers the world has ever known.
more
«در ماه اوت همدیگر را میبینیم» کتابی نوشته گابریل کارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی است. این اثر در دسته ادبیات داستانی قرار میگیرد و تنها رمان مارکز به حساب میآید که با محوریت قهرمان زن نوشته شده است.
«در ماه اوت همدیگر را میبینیم» داستان زندگی زنی به نام آنا ماگدالنا باخ است که با همسر 27 ساله خود زندگی بیدغدغهای دارد. تنها مسئله معماگونه آنا این است که او هر سال در ماه اوت با کشتی به جزیرهای که مادرش در آن دفن شده میرود و هر بار با معشوقهای جدید راهی این سفر میشود.
این رمان که پس از مرگ مارکز و برخلاف وصیت او به چاپ رسیده به لایههای روانشناسانه زنی میانسال میپردازد که به رغم زندگی مشترک موفقی که دارد رازی عجیب زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. او در ظاهر از زندگی مشترک خود با همسرش رضایت دارد اما سالی یک بار کاری را انجام میدهد که با معیارهای اخلاقی در تضاد است. آنا ماگدالنا 46ساله که نوزده سال از همسر خود بزرگتر است به همراه همسر و دو فرزند دخترش زندگی آرامی دارد اما درحالیکه به نظر میرسد آنا رابطه خوبی با همسر خود دارد، او با مشکلات مختلف روحی در زندگی مشترک دستوپنجه نرم میکند و برای فرار از این مشکلات وارد روابط عجیبی میشود. آنا سالی یک بار در ماه اوت با کشتی به جزیره ای سفر میکند که مادرش در آن دفن شده است. آنا ماگدالناباخ هنگام حضور در جزیره، ابتدا به گورستان میرود و دستهگلی از گلایولهای سفید را که مورد علاقه مادرش بود روی قبر میگذارد. او پس از بازگشت از قبرستان شب را در هتل و با معشوق خود سپری می کند. حضور آنا در جزیره وتجربه بودنش با معشوق های مختلف جنبه ای روانی برای زن دارد زیرا هر بار باعث می شود تا درباره خود و زندگی مشترکش و مسائلی که در خانواده وجود دارد فکر کند.
more