خیابان جلفا الفارسية 1400
Khīyābān-i Julfā
19٫14 $
مشاركة
Wishlist
A Persian novel
more
رمان فارسی. در بخشی از "خیابان جلفا" می خوانیم: گونه هایش گُل انداخته بود. و این از نگاه آرتوش پنهان نماند و از دیدنش در آن حالت ترس و گُر گرفتگی لذت برد. دستی به صورتش کشید و به مهشید که ناخواسته به لرز و استیصال افتاده بود، نگاه کرد زن دست برد به شالش و گوشه اش را درست کرد و آرتوش به خوبی دیده بود که دستش می لرزد. نگاه طماع و حریصش را نمی توانست از اندامش بگیرد. وسوسه شده بود جلوتر برود، دستش را بگیرد و او را روی پاهایش بنشاند. اما به خودش نهیب زد که نباید بی گدار به آب بزند ...
more