Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
السبت - 1447 12 ربيع الآخر
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"ar-sa","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
تسجيل الدخول
shopping cart 0
السلة

السلة

المجموع
0  
ContinuetoCheckout

Menu

معلومات المنتج
 ISBN رقم: 9789641932871
الناشر: 'Ali
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 950
الوزن: 950 g
أبعاد المنتج: 14 x 21 x 3٫5 cm
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:

يغماي بهار الفارسية 1398

Yaghmā-yi bahār

الطبعة: 2
المؤلف: Aʻẓam Kalāntarī
التقييم:
47٫69 $
4 إلی 6 اسبوع
قائمة الأمنيات
Wishlist
معلومات المنتج
 ISBN رقم: 9789641932871
الناشر: 'Ali
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 950
الوزن: 950 g
أبعاد المنتج: 14 x 21 x 3٫5 cm
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:
A Persian novel
more
رمان فارسي، در بخشی از کتاب می خوانیم: اصل حرف رو بی پس و پیش بگو عمو، حاشیه رفتن تو کار پسر هدایت خان نیست. هاشم با شنیدن نام برادر بزرگش و زمین هایی که از دستش رفته بود، دندان روی دندان سایید و گفت: -زنت رو بفرست بره دیارش و یه زن اهل بگیر تا صدا و حرف مردم بخوابه، اینم مخلص حرفام، بی حاشیه. روبروی برادرزاده ی ارشدش ایستاد و چشم در چشمش گفت: - بد می تازی پسر، اسبت یه جا نفسش می بره!... آرش سکوت کرد، هاشم با همان ناراحتی مضاعف از عمارت خارج شد و رفت. مشت آرش روی دیوار نشست و نفس در سینه اش حبس شد. -چه کردی بامن و خودت... زمزمه های پر اخم و غمش، جز به گوش خدا نمی رسید. هنوز حرف ها مانده بود، هنوز نمک نشستن به زخم ها مانده بود.
more