پریباد الفارسية 1390
Paribad
35٫60 $
مشاركة
Wishlist
A Persian story.
more
داستان فارسی. "پریباد" داستان شهری است که یک دفعه و ناغافل در یک شب ناپدید شده است. راوی می گويد «هیچ قصه گویی ندیده بودم که قصه پریباد را کاملا بداند. شهری بوده انگار به نام پریباد که یک شب محو می شود و يا توفان آن را می برد و شاید برعکس، توفان، شهری را می آورد به نام پریباد. بعضی می گفتند ساکنانش دیو بودند. در قصه ها مکانش را حدود ایزد خواست در اطراف یزد می دانند و در روایت ها یی، کنار جبار بارز، حد فاصل بم با نرماشیر. زابلی ها هم می گویند این شهر کنار شهر سوخته بوده است.» در ادامه ی داستان، «پیر ویس» ماجراها یی حیرت انگیز از شهر «پریباد» حکایت می کند؛ ماجراها ی عجیب و غریب که آن ها را از پدرش و او از پدر خود و او نیز از پدر خود یعنی مهرک، پسر میرزا فرجاد شنیده بود. خانمش هم هر چه را درباره ی پریباد و مردمش و ماجراها ی شهر از پدر و مادر و پدربزرگ هایش شنیده، بدون کم و کاست، تعریف می کند.
more