پریچهر الفارسية 1380

Parichihr

المؤلف: Muhammad Hijazi

التقييم:

152 SEK

4 إلی 6 اسبوع

ملف ورقی

152 SEK

اختر الكمية

قائمة الأمنيات

This story is about a man who wanted to go to Paris by ship from Bandar-i Pahlavi. He searches for a traveler who also wanted to go to Paris. In the last day he found a young man with his dog, white hairs but a young face. He was crude. When they embark the ship the young man get seasick and the first traveler forced to nursing him and after that they became friends, and the young man gave him his diary to read.

داستان درباره مرديست كه مي خواهد از بندر پهلوي با كشتي راهي پاريس شود و به دنبال مسافر ديگري مي گردد تا در راه تنها نباشد. بالاخره روز آخر مرد جواني را پيدا مي كند كه همراه خود سگ كوچكي دارد او با داشتن صورتي جوان، موهايش سفيد است. او آدم خشكي است. زمانيكه سوار كشتي مي شوند مرد جوان دچار دريازدگي مي شود و آن مسافر مجبور به مريضداري مي شود كه اين كار او مرد جوان را وادار به دوستي مي كند و از او مي خواهد كه دفتر خاطراتش را بخواند تا عبرتي براي بقيه شود.