سه بار خوش‌شانسی الفارسية 1402

«سه‌بار خوش‌شانسی» نوشته شیلا ترنیج اولین کتاب او در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان است. این کتاب با استقبال خوانندگان نوجوان مواجه شد به‌‌طوری که نویسنده‌اش تصمیم گرفت با این فضا و شخصیت‌ها دو کتاب دیگر هم بنویسد. شخصیت اصلی این داستان«مو لوبی» دختری ۱‌۱ ساله است که در شهری کوچک به اسم «توپلو لندینگ» زندگی می‌کند. او با سرهنگ و خانم لانا در یک کافه زندگی می‌کند. سرهنگ صاحب کافه و لانا همسرش، مهماندار کافه است. یازده سال قبل در شبی طوفانی سرهنگ نوزادی را می‌بیند که امواج او را به ساحل آوره‌اند. سرهنگ او را نجات و‌ پناه می‌دهد و اسمش را مو می‌گذارد. مو امیدوار است روزی مادرش را پیدا کند. او همیشه دنبال مادرش می‌گردد و برایش نامه می‌نویسد. مو به سرهنگ و لانا در اداره‌ی کافه می‌کند. اهالی شهر برای صرف صبحانه و ناهار به کافه می‌آیند و همه مو را دوست دارند، او هم در همه‌ی کارها به آن‌ها می‌کند. مو دوستی به نام دیل نیز دارد. روزی کاراگاهی به نام «جو» وارد شهر می‌شود. او برای تحقیق درباره‌ی قتلی که در شهر نزدیک به آن‌ها رخ داده، به کافه می‌آید و با مو، دیل، آقای جسی و خانم لانا و تقریبا همه‌ی اهالی شهر آشنا می‌شود. چند روز بعد، خبر می‌رسد که آقای جسی به قتل رسیده است. بعد اتفاق‌های عجیب‌وغریبی مثل آدم‌ربایی هم رخ می‌دهد. مو و دیل یک تیم کارآگاهی دو نفره به اسم «گروه کارآگاهان ازجان‌گذشته» تشکیل می‌دهند تا پرده از معماهای بزرگ محل زندگی‌شان بردارند. نویسنده با استفاده از جذابیت داستان‌های کارآگاهی داستانش را پیش می‌برد و در ضمن روایت ماجراها، زندگی واقعی در یک شهر کوچک را نشان می‌دهد. مسائل خانوادگی، دوستی، دلتنگی و تنهایی از موضوعاتی هستند که در این رمان به آن‌ها پرداخته شده است. در واقع شیلا ترنیج یک رمان رئال ‌کارآگاهی نوشته است. او درباره‌ی این رمانش گفته: «تمام شخصیت‌های داستان، تخیلی هستند؛ اما آن‌قدر خوب آن‌ها را می‌شناسم که برایم واقعی شده‌اند. قسمت‌هایی از زندگی و شخصیت خودم و اطرافیانم را در شخصیت‌ها وارد کرده‌ام اما نمی‌توانم به کسی اشاره کنم و بگویم فلانی دقیقا همان شخصیت داستان من است.» «سه‌بار خوش‌شانسی» داستانی جذاب و خواندنی در ژانر کارآگاهی است و خوانندگان نوجوان از خواندن آن لذت می‌برند.