Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
الأحد - 1447 20 ربيع الآخر
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"ar-sa","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
تسجيل الدخول
shopping cart 0
السلة

السلة

المجموع
0  
ContinuetoCheckout

Menu

  • Dur-i Yatīm (Khushkīdan-i Āb-i Dahān-i 'Ankabūt)
معلومات المنتج
العنوان الأصلي: در یتیم (خشکیدن آب دهان عنکبوت)
 ISBN رقم: 9786220112068
الناشر: Chishmih
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 86
الوزن: 96 g
أبعاد المنتج: 14 x 21 x 0٫9 cm
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:

در یتیم (خشکیدن آب دهان عنکبوت) الفارسية 1403

Dur-i Yatīm (Khushkīdan-i Āb-i Dahān-i 'Ankabūt)

المؤلف:
التقييم:
14٫93 $
4 إلی 6 اسبوع
قائمة الأمنيات
Wishlist
معلومات المنتج
العنوان الأصلي: در یتیم (خشکیدن آب دهان عنکبوت)
 ISBN رقم: 9786220112068
الناشر: Chishmih
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 86
الوزن: 96 g
أبعاد المنتج: 14 x 21 x 0٫9 cm
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:
A novella by Mahmood Dulatabadi.
more
«می‌روم و داغم را به دل همه‌تان می‌گذارم.» این را هدایت روی تکه کاغذی نوشت و قبل از آخرین سفرش به پاریس پشت در خانه‌ی یکی از رفقا انداخت. درّ یتیم، یا خشکیدن آب دهان عنکبوت، روایت آن یک هفته نُه روزی است که هدایت خانه‌ای مطبخ‌دار در پاریس اجاره می‌کند و پول سه ماه اجاره را هم از پیش می‌پردازد. آدرسش را هم به احدی نمی‌دهد و سعی می‌کند کم‌تر بنی‌بشری را ببیند و خودش را از همه‌چیز و همه‌کس، حتی از داستان‌ها و کتاب‌ها، و حتی از یاران باوفایش فرزانه و شهید نورایی، خلاص کند؛ و بعدتر حتی از شر خودش. در چنین اوضاعی است که هدایت سه داستان کوتاه و بلندی را، که قصد کرده بود در پاریس کار نوشتن‌شان را تمام کند، پاره می‌کند و جلو چشم‌های فرزانه در سبد زباله می‌ریزد. یکی از این داستان‌ها قصه‌ی ناتمامی است که روزی بخش‌هایی از آن را برای فرزانه خوانده بود. داستان عنکبوتی که نفرین مادر آب دهان او را خشکانده و دیگر نمی‌تواند تاری بتند. درّ یتیم قصه‌ی سایه‌ی آصادق است که در آن صبحدم شوم در جواب هدایت که می‌پرسد «تو هم با من می‌آیی؟» می‌گوید «نه.» و این شروع گفت‌وگویی است که انگار بعد از هفتاد هشتاد سال تازه به جریان افتاده است. این متن اما فقط درباره‌ی هدایت و مرگ خودخواسته‌ی او نیست. دولت‌آبادی در این اثر گفت‌وگویی دارد میان سایه‌ای که، بعد از حدود هفتاد سال از تابیدن نوری بر هدایت، کم‌کم زبان کرده و دارد به درون گوییِ بی‌جوابِ نویسنده پاسخ می‌دهد.
more