مقالات حقوقی مارکس و انگلس الفارسية 1402

کارل مارکس اندیشمندی سترگ با افکاری ملهم از فلسفه ی مدرن در وجه قاره ای آن است. هر چند که سوسیالیسم پیش از وی نیز وجود داشته اما سوسیالیسم علمی تنها پس از او به عنوان یک ایدئولوژی شناخته شد از این جهت می توان مارکس را جدی ترین نقاد مدرنیته نامید. نقادی که فلسفه را در خدمت تغییر عملی جهان قرار داد. فیلسوفان جامعه شناسان علمای سیاست و حتی هنرمندان هر کدام تا کنون برداشت های تخصصی خویش را از اندیشه های مارکس داشته اند چنان که می توان تاثیر مخصوص وی را بروادی های مختلف علمی و فرهنگی و رشته های دانشگاهی انسانی به وضوح مشاهده کرد تفکر وی را چپ های ارتودوکس مارکسیستی تصور می کردند و چپ های نو نام مکتب انتقادی بر آن نهاده اند اما ان چه بسیار اهمیت دارد و موضوع ترجمه مقالات متعدد مارکس و انگلس در این جا بوده همانا شناخت افکار این دو اندیشمند پیرامون علم حقوق بوده که همیشه مغفول مانده است. چنان که می دانیم، تحصیلات رسمی مارکس در دانشگاه برلین، رشته حقوق بود و سپس به سمت رشته فلسفه گرایش پیدا نمود و در آن مدرک دکترا گرفت وی در اظهار نظری حقوق دانان را مدافعان وضعیت موجود و حافظان نظام سرمایه داری خوانده است کمونیست ها معمولا حقوق را به حقوق بورژوایی و غیر بورژوایی تقسیم کرده اند اما در دیدگاه مارکس باید حقوق را ذیل نظریه زیر بنا و روبنا تحلیل کرد و با این متد جامعه شناسانه به نظر میرسد که حقوق بازیچه دست سیاست مداران و امری روبنایی محسوب میشود که اشکارا طبقه کارگر را استثمار می کند، در واقع وی حق را یک ایده وولوژی برای سلطه بر دیگران می دانست و نه امری صرفا طبیعی از طرف دیگر تلاش کرده ایم تا در این اثر به بررسی آثار فردریش انگلس یار دیرین مارکس در عرصه حقوق نیز بپردازیم.