خاطرات یک آدم کش الفارسية 1402

Khāṭirāt-i yik ādamkush

المؤلف: Kim Young-ha

التقييم:

17٫55 $

4 إلی 6 اسبوع

غلاف ورقی

17٫55 $

اختر الكمية

قائمة الأمنيات

"Memoirs of a Murderer" is the story of a man who has killed people for years and now that he sees himself in retirement, everything has come together for him to return to the profession of murder. A man who thinks he has amnesia and doesn't remember his last murder or even his dog. He feels that he has lost everything, including his mind. In the meantime, a shock, an event, take him to another situation and he hesitates to return to his usual job, which is murder. What should a man who knows that his daughter is in love with someone who is a serial killer? What can he do? He has to save his daughter's life from a killer who kills people non-stop, a killer who targets the girls of the city and bleeds them one by one. The novel "Diary of a Murderer" written by the Korean "Kim Young-ha" is the story of a professional assassin who knows his job well and has killed people for years with pleasure and mastery and in praise of beauty. Years after his last murder, he has had to commit another murder, and his biggest fear is that he will forget to kill!

«خاطرات یک آدمکش» داستان مردی‎ ست که سال ها آدم کشته است و حالا که خودش را در دوران بازنشستگی می بیند، باز هم همه چیز دست به دست هم داده تا او به پیشه ی آدمکشی بازگردد. مردی که فکر می کند دچار فراموشی شده و نه آخرین قتلش و نه حتی سگش را به یاد نمی آورد. احساس می کند همه چیزش ازجمله عقلش را ازدست داده است. در این میان اما یک شوک، یک واقعه، او را به وضعیتی دیگر می برد و او در تردید بازگشت به کار همیشگی اش یعنی آدمکشی فرومی برد. مردی که می داند دخترش عاشق کسی شده که یک قاتل زنجیره ایست چه کار باید بکند؟ چه کاری از دستش برمی آید؟ او باید جان دخترش را نجات دهد، آن هم از دست قاتلی که بی وقفه آدم می کشد، قاتلی که دختران شهر را نشانه گرفته و یکی یکی خونشان را می ریزد. رمان «خاطرات یک آدمکش» نوشته ی «کیم یونگ ها»ی کره ای، قصه ی آدمکشی حرفه ایست که کارش را به خوبی بلد است و با لذت و استادی تمام و در ستایش زیبایی، سال ها آدم کشته است و حال پس از گذر سالیان از آخرین قتلش، مجبور است دست به قتلی دیگر بزند و بزرگترین ترسش این است که نکند کشتن را از یاد برده باشد!