شطرنج عشق الفارسية 1388

این داستان در مورد دختری به نام آفاق است که برخلاف خانواده خود از قیافه زیبایی برخوردار نیست بنابراین او سعی می کند تا با پیشرفت در زمینه تحصیلی استعداد های خود را به دیگران اثبات نماید. اما همین کار باعث انزوا طلبی وی از جمع میشود. این وضع ادامه پیدا می کند تا روزی که آفاق در یک مهمانی خانوادگی شرکت می کند و پس از تحمل توهین های امید پسر میزبان او را دعوت به یک بازی شطرنج می نماید. امید دراین بازی از آفاق شکست می خورد و از انجا که شخصیتی بسیار مغرور داشته نمیتواند این شکست را قبول کند بنابراین به آفاق هشدار می دهد که از این به بعد در تمام امور زندگی او دخالت کرده و زندگی را برایش سخت خواهد کرد... آفاق نیز در این حین بیکار نمی شیند و مانند او وارد این بازی می شود و ازینجا به بعد است که بازی سرنوشت ها آغاز میشود...