Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
الجمعة - 1447 18 ربيع الآخر
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"ar-sa","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
تسجيل الدخول
shopping cart 0
السلة

السلة

المجموع
0  
ContinuetoCheckout

Menu

  • Gufarah va fasl,ha
معلومات المنتج
 ISBN رقم: 9646609473
الناشر: Tawsi'ah
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 136
الوزن: 180 g
أبعاد المنتج: 14 x 21 x 0٫95 cm
غلاف الكتاب: ملف ورقی
Subjects:

گفاره و فصلها الفارسية 1382

Gufarah va fasl,ha

المؤلف: Murtiza Mahmudi
التقييم:
17٫33 $
4 إلی 6 اسبوع
قائمة الأمنيات
Wishlist
معلومات المنتج
 ISBN رقم: 9646609473
الناشر: Tawsi'ah
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 136
الوزن: 180 g
أبعاد المنتج: 14 x 21 x 0٫95 cm
غلاف الكتاب: ملف ورقی
Subjects:
Persian short stories: The day Kalatu lost, When the sun rises again, Free play, Memory of horses flower, When we came again with Tangsirs, Kahbang's night, The first doubt night, Gufarah, Palms, Father wanted to buy us cookies, Rusty port, Seasons, Dream, From Mihrigan to Gurzang, Bad dreams. In the story "Father wanted to buy us cookies", the narrator is the child of a dock guard in South and has a brother named "Shaman". The narrator is waiting for his father's promise to buy cookies for them when he had his extra salary.
more
داستانهاي كوتاه فارسي: روزي كه كلاتو گم شد، خورشيد كه دوباره سرزد، آزادي بازي، خاطره گل اسب ها، وقتي كه دوباره با تنگسيرها آمديم، شب كهبنگ، اولين شب ترديد، گفاره، باد ليمر، نخل ها، پدر مي خواست برايمان نان خامه اي بخرد، خور زنگي، فصل ها، رويا، از مهرگان تا گورزانگ، خواب هاي آشفته. در داستان "پدر مي خواست براي مان نان خامه اي بخرد"، راوي داستان فرزند نگهبان اسكله اي در جنوب است و برادري به نام "شامان" دارد. راوي در انتظار قول پدر است از اين كه وقتي حقوق فوق العاده اش را گرفت برايشان نان خامه اي بخرد. او صحن خانه را به يك روز گرم تابستان، به تصوير مي كشد كه تعدادي از همسايه ها براي استراحت و گفت و گو بدان جا آمده اند...
more