Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
الجمعة - 1447 18 ربيع الآخر
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"ar-sa","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
تسجيل الدخول
shopping cart 0
السلة

السلة

المجموع
0  
ContinuetoCheckout

Menu

  • Galāyul-i vaḥshī
معلومات المنتج
 ISBN رقم: 9786007505069
الناشر: Ishraqi
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 304
الوزن: 260 g
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:

گلایل وحشی الفارسية 1397

Galāyul-i vaḥshī

التقييم:
18٫76 $
4 إلی 6 اسبوع
قائمة الأمنيات
Wishlist
معلومات المنتج
 ISBN رقم: 9786007505069
الناشر: Ishraqi
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 304
الوزن: 260 g
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:
A Persian novel.
more
رمان فارسی. رمان پیش رو قصۀ عشق و دلداگی دو جوان به نام های اسمر و اسد است که دست تقدیر برای مدتی مدید بین آن دو جدایی می اندازد. اسد که برای ادامه ی تحصیل به همراه خانواده اش به تهران آمده عاشق دختر همسایشان اسمر می شود. بعد از مدتی اسد و اسمر با هم نامزد می کنند و در کنار هم لحظات شاد و عاشقانه ای را سپری می کنند، اما این خوشی دوام زیادی نمی یابد زیرا که اسمر به بیماری جزام مبتلا می شود و … . قسمتی از متن کتاب: و بدین ترتیب اسمر و اسد باهم نامزد شدند. دو خانواده به سادگی با هم توافق کردند. دربارۀ مهریه چک و چونه زدند و حلقه نامزدی در انگشت اسمر و اسد برق می زد. اما زندگی را هیچ کس نمی شناسد. پشت و روی فراوان دارد. در یک لحظه خوشبخت هستی، آنچنان که انگار دنیا مال توست و لحظۀ بعد ناگهان چهرۀ وحشتناک بدبختی و نکبت را می بینی. در یک لحظه، خوشبختی می میرد. در عین بدبختی، خوشبختی به سراغ آدم می آید. در یک آن همه چیز عوض می شود. و این چیست؟ بازی سرنوشت؟ هیچ کس نمی داند و شاید هیچ کس خوشبختی و یا بدبختی را نمی شناسد. زیرا امکان دارد انسان در عین خوشبختی بدبخت باشد و یا در عین بدبختی خوشبخت. اما چه می توان کرد، زندگی همین است. همین است که هست! دو دلداده آنچنان سعادتمند بودند که نه گذشت زمان را احساس می کردند و نه می اندیشیدند که زندگی پایانی دارد.
more