Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
الأحد - 1447 20 ربيع الآخر
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"ar-sa","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
تسجيل الدخول
shopping cart 0
السلة

السلة

المجموع
0  
ContinuetoCheckout

Menu

  • Bā man-i Tarānah bimān
معلومات المنتج
 ISBN رقم: 9786226462075
الناشر: A'isa
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 620
الوزن: 670 g
أبعاد المنتج: 14 x 21 x 4٫34 cm
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:

با من ترانه بمان الفارسية 1397

Bā man-i Tarānah bimān

المؤلف: Samīrā Tahūrī
التقييم:
24٫44 $
4 إلی 6 اسبوع
قائمة الأمنيات
Wishlist
معلومات المنتج
 ISBN رقم: 9786226462075
الناشر: A'isa
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 620
الوزن: 670 g
أبعاد المنتج: 14 x 21 x 4٫34 cm
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:
A Persian novel.
more
رمان فارسی. قصه عشقی ستودنی میان ترانه و طاها که قدمتی دیرینه و قدرتی برابر با کینه خاله مهین دارد ولی حریف این زخم کهنه و سرباز کرده نمی‌ شود و سرکوب می‌ شود. ترانه‌ تنها می‌ ماند؛ میان باورهای هوس‌ باز آدم‌ هایی بی‌ ریشه که سایه پدر را از سر زندگی‌ اش کم کردند و حالا برای خودش دندان تیز کردند، و تعصباتی نا به جا که آرمان تازه از راه رسیده را در بند کشیده‌ اند. برای حفظ خودش می‌ جنگد و تقدیر ترانه‌ ای عاشقانه‌ تر برای او می‌ سراید. قسمتی از متن کتاب: نگاهم ناخود اگاه به سمت ارمان چرخید. او هم با فاصله از شهاب نشسته و سرش پایین بود و خودکارش ارام با حرکات موزون روی سر رسید کذایی می چرخید. وقتی به یاد ان خطاطی های تحسین برانگیز می افتادم ابهت همیشگی اش فرو می ریخت. به نظرم کار جالبی برای فارغ کردن ذهن اشفته از محیط اطرافت بود. کلاسورم را از کیفم خارج کردم و صفحه سفیدی از ان را مقابلم گذاشتم. قلم میان انگشت هایم جا به جا شد و روی صفحه سپید چرخید. مثل رقاصی ماهر که به روی سن رفته است و با حرکات موزون خود توجه همه تماشاچیان را جلب می کند. به طوری ظریف و با احساس روی کاغذ سر خورد که سر انگشت هایم حضور ملموس عشق را در رگ هایش حس کرد و داغ شد.
more