این خانه پلاک ندارد الفارسية 1436

زن جوانی تصميم می گيرد برای اين كه از هزينه‌ های زندگی اش بكاهد برای يافتن همخانه در روزنامه يك آگهی چاپ كند. او آرزوهای بزرگی در سر دارد و بالاخره همخانه ی خود را پيدا می كند و همراه او در خانه‌ ای مرموز مستقر می شوند. در اولين روز زندگی در اين خانه، آن ها هشدارها و نشانه‌ هایی می بينند كه همه علائمی است برای نجات از خطری كه در كمين آنهاست. ماجراها و اتفاق‌ هایی كه رخ می دهد همه حكايت از آن دارد كه نشان دهد به راستی چرا اين خانه پلاك ندارد؟ كتاب حاضر در تلاش است با نزديك شدن به لايه‌ های پنهان روانشناختی شخصيت مرموز داستان «احمد» نشان دهد چگونه يك فرد سودای قتل ديگری را در سر می پروراند. «برای زندگی در اين خانه، به همخانه نياز داريم. به كسی كه پشت پلك‌ هایش دلواپسی نباشد وقتی درهای تو در تو و ديوارهای بلند را می بيند. همخانه‌ ای كه درهای پنهان خانه را كشف كند و اشباح اتاق‌ های نمور را به حال خود بگذارد. برای زندگی در این شهر ما به چنین خانه ای پناه برده ایم.