Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
الأحد - 1447 20 ربيع الآخر
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"ar-sa","Currency":"usd","CurrencySign":"$","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
تسجيل الدخول
shopping cart 0
السلة

السلة

المجموع
0  
ContinuetoCheckout

Menu

  • Tamāman makhṣūṣ
معلومات المنتج
 ISBN رقم: 9783938406801
الناشر: Gardoon Verlag
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 362
الوزن: 510 g
أبعاد المنتج: 14 x 21 x 2٫53 cm
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:

تماما مخصوص (چاپ پنجم با تجدید نظر) الفارسية 1391

Tamāman makhṣūṣ

الطبعة: 5
المؤلف: 'Abbās Ma'rūfī
التقييم:
30٫15 $
7 إلی 14 یوم
قائمة الأمنيات
Wishlist
معلومات المنتج
 ISBN رقم: 9783938406801
الناشر: Gardoon Verlag
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 362
الوزن: 510 g
أبعاد المنتج: 14 x 21 x 2٫53 cm
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:
Roman New version 5th edition.
more
آنچه در پی می خوانید، فصل یازدهم رمان تماما مخصوص است که به درگیری ها و حوادث روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ اشاره دارد: وقتی ‌برگشتم‌، پری ‌را نزدیک ‌پارک بهجت ‌آباد دیدم‌. داشت ‌در کوچه‌ای ‌می‌دوید. دیگر گمت‌نمی‌کنم‌. دیگر گمت ‌نمی‌کنم‌. دنیا پر از آدم‌هایی است که همدیگر را گم کرده‌اند. ولی من دیگر گمت‌ نمی‌کنم‌. همه ‌می‌دویدند، وعده‌ای ‌وسط‌ خیابان ‌به ‌این ‌سو و آن‌سو شلیک‌ می‌کردند. یک‌ نعش‌کش‌ هم ‌رسیده‌بود. دو نفر داشتند جنازه‌ای ‌را پرت‌ می‌کردند روی‌ بقیه ‌نعش‌ها، و نعش‌کش‌ مثل ‌ماشین ‌آشغال ‌جمع‌کن ‌آرام ‌پیش‌ می‌رفت‌ و چند نفری ‌در کنارش‌ چشم‌ به‌گوشه و کنار ‌خیابان ‌داشتند. پری‌ کنار ماشین‌های‌ پارک‌ شده ‌در کوچه‌ای‌ به زیر یکی ‌از ماشین‌ها خزیده بود. باز گمش‌کردم ‌و یک‌ باره ‌نیرویی تازه‌ در خودم‌ یافتم‌ که‌ به ‌هر قیمتی ‌خودم‌ را به ‌او‌برسانم‌. مثل‌ گربه‌ای‌چهار دست‌ و پا عرض‌ کوچه‌ را طی‌ کردم‌ و خزیدم‌ زیر یک‌ ماشین‌. بار دیگر صدای‌ رگبار فضا را همان نزدیکی شکافت، و رگبار دیگری از دور جوابش داد. یک‌ موتورسوار هم همراه ‌ماشین ‌نعش‌ کش ‌پیلی‌ پیلی ‌خوران رسیده ‌بود سر کوچه‌ و داشت‌ بو می‌کشید. از زیر ماشین‌می‌دیدمش‌که‌در طول‌کوچه‌لابه لای‌ماشین‌ها دنبال ‌ما ‌می‌گشت‌. احتمالاً ما را دیده بود
more