زمستان با طعم آلبالو الفارسية 1391
Zimistān bā Ṭaʻm-i Ālbālū
25٫88 $
مشاركة
Wishlist
A Persian novel.
more
رمان فارسی. از متن کتاب: دکتر صفوی با چشم هایی پر از غم نگاهم می کند. آن قدر دارد غصه ام را می خورد که می خواهم بلند شوم و سر تاسش را ببوسم. با صدای غمگینش می پرسد: "چرا؟ چرا چنین تصمیمی گرفتید؟" می گویم چون از دست تو به ستوه آمدم. می گویم که بعد از سنگ روی یخ شدنم آن هم چهار شب پشت سر هم که از ساسان نفله شده خواستم موهایم را برایم شانه کند و او هر چهار شب مسخره ام کرد، تو آن شانه چوبی را دستت گرفتی و همه جا دنبالم آمدی. هی آمدی. هی آمدی دنبالم و عز و جز کردی که بگذارم موهایم راشانه کنی. توی اتوبوس، توی فروشگاه، حتی توی حمام ... برای همین رفتم آرایشگاه و خواستم موهایم را نمره چهار بزند. همه ی زن هایی که آن جا بودند خندیدند. آخرش هم خودم دست به کار شدم ...
more