Note! Looking for an order placed before 2025-09-20, 16:00? [Click Here]
الجمعة - 1447 11 ربيع الآخر
{"Id":0,"Name":null,"Mobile":null,"Email":null,"Token":null,"Type":0,"ReferencerId":null,"VatConfirm":false,"PublicToken":null,"Culture":"ar-sa","Currency":"gbp","CurrencySign":"£","CountryIsoCode":"us","HasSubset":false,"Discount":0.0,"IsProfileComplete":false,"HasCredit":false,"LastActivity":"0001-01-01T00:00:00"}
login
تسجيل الدخول
shopping cart 0
السلة

السلة

المجموع
0  
ContinuetoCheckout

Menu

معلومات المنتج
العنوان الأصلي: وامانده
 ISBN رقم: 9786006069340
الناشر: Gustarih
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 336
الوزن: 340 g
أبعاد المنتج: 14 x 21 x 3 cm
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:

وامانده الفارسية 1399

Vāmāndah

المؤلف: Ṣādiq Karamyār
التقييم:
15٫74 £
4 إلی 6 اسبوع
قائمة الأمنيات
Wishlist
معلومات المنتج
العنوان الأصلي: وامانده
 ISBN رقم: 9786006069340
الناشر: Gustarih
الفئة العمرية: البالغون
الصفحات: 336
الوزن: 340 g
أبعاد المنتج: 14 x 21 x 3 cm
غلاف الكتاب: غلاف ورقی
Subjects:
A novel by Sadegh karamyar.
more
نگین شک نداشت که این آخرین تصویرش از زندگی خواهد نیمه شب مهتابی وهم آلود. طناب دار. وامانده و مأیوس. ما در میان سایه های سیاه پاییزی بر دیوارهای بی پنجره ی زندان. همه در انتظار ایستاده بودند تا خاور دیلمی را با دست بند از سلول انفرادی به میدان بیاورند. آغاز مرگ و پایان زندگی تاب دیدن طناب دار بر گردن مادر را نداشت. یقین داشت تا پای دار می توانست خودداری کند، اما بالای دار هرگز. پس از مادر، آفتاب صبح دیدنی نیست. اندیشید؛ هرگز تصور نمی کردم، مجسمه ی بیگ بن در لندن، بتواند مادرم را در تهران پای چوبه ی دار بکشد. تاکنون باور داشتم، بی گناه پای دار می رود؛ اما بالای دار نمی رود. و حالا به چشم خود می بینم، مادرم را می خواهند بی گناه بردار بکشند و کاری از من ساخته نیست.
more