جشن تولد با گل محبوبه شب الفارسية 1398
Jashn-i tavallud bā gul-i Maḥbūbah-i shab
10٫81 £
مشاركة
Wishlist
A Persian novel.
more
رمان فارسی.
این کتاب روایتگر داستانی است که از زبان پسر خانواده ای سه نفره روایت می شود؛ او با پدری که دائم در حال خندیدن است و مادری که مدام ناراحت و گرفته است زندگی می کند؛ پسر روزی از زبان مادربزرگش می شنود که مادرش غمی در دل دارد که تا بزرگ نشود از آن سر در نخواهد آورد غمی سنگین که با کمک او، پدر یا مادربزرگش حل نخواهد شد…
قسمتی از متن کتاب:
برای فرار از مامان، تند دویدم طرف دستشویی. در دستشویی را چفت کردم. جلو آینه دیواری ایستادم. توی آینه به صورتم نگاه کردم. صداهای خنده و صدای معلم و مامان توی گوشم زنگ می زد. صورت بچه ها انگار توی آینه بودند و تکه تکه می چرخیدند. حرف های مسخره آمیز می زدند. به من می خندیدند. چند نفرشان می خندیدند و می گفتند: «کاوه یه کمی دیوونه شده. داره چرت و پرت می گه…»
آن قدر توی آینه به صورت خودم و صورت بچه ها و خنده هایشان نگاه کردم تا چشم هایم پر اشک شد. آینه ابری شده بود که کف دستشویی نشستم. پشتم را به دیوار تکیه دادم.
more