برف و سمفونی ابری الفارسية 1390

"میان حفره های خالی"، داستان پزشك جوانی است كه به روستایی دورافتاده اعزام شده است. او كه ورزشكار و كوهنورد است، با وجود اخطار اهالی روستا، تصمیم به صعود از كوه نزدیک روستا و داخل شدن به دو غار بالای آن می گیرد. مردم معتقدند روحی در آن غار ساكن است كه هر كس را كه وارد غار شود گرفته و نابود می كند. پزشك در غار چیزی نمی بیند. اما تا مدت‌ ها پس از بازگشت احساس می كند تحت نظر است و كسی در همه‌ حال تعقیبش می كند. او حتی رد پوتین‌ هایی را در برف، همه‌ جا، اطراف خویش می بیند و سرانجام در حالی كه گویا به مرز جنون رسیده، تصور می كند هیچ‌ كس در آن روستا ساكن نیست؛ تمامی مردم رفته‌ اند و او مانده و رد پوتین‌ هایی كه همه‌ جا ظاهر می شوند و وجود دارند. این مجموعه دربردارنده ی هفت داستان كوتاه با عناوین ميان حفره‌های خالی؛ مرض حیوان؛ لحظات یازده‌ گانه ی سليمان؛ مردگان؛ یك هفته خواب كامل؛ یك تكه شازده در تاریكی؛ و گرای پنجاه و پنج می باشد.(برنده ی دهمین دوره ی جایزه ی منتقدان و نویسندگان مطبوعات به عنوان بهترین مجموعه داستان سال ١٣٨٧، برنده ی تندیس بهترین مجموعه داستان سال ١٣٨٧ از سومین دوره ی جایزه ی ادبی روزی روزگاری، برنده ی جایزه ی بهترین مجموعه داستان سال ١٣٨٧ از بنیاد گلشیری، برنده ی جایزه ی مهرگان به عنوان بهترین مجموعه داستان سال های ١٣٨٦ و ١٣٨٧)