روباه و کلاغ الفارسية 1390

داستانی آموزنده درباره ی حیوانات برای گروه های سنی "ب" و "ج". روباه بدجنس لباس‌ های باغبان را می پوشد و با اره به سراغ درختی می رود که خانم کلاغه و سه جوجه کوچولوی او روی آن زندگی می کنند. خانم کلاغه باورش نمی شود که باغبان قصد دارد درخت را ببرد و مدام به او التماس می کند. روباه از کلاغ می خواهد یکی از جوجه‌ها را به او بدهد تا درخت را قطع نکند. خانم کلاغه دلش نمی آید که یکی از جوجه‌هایش را به او بدهد؛ به همین دلیل سنگی را از بالا به دهان روباه می اندازد و در همان لحظه باغبان سر می رسد و روباه بدجنس را با کتک فراری می دهد. مخاطبان با خواندن این داستان پی می برند که همیشه افراد بدجنس و بدخواه به سزای کارهایشان می رسند. (با کاغذ گلاسه و تصاویر رنگی)