داستان فارسی برای نوجوانان. از متن کتاب: جادوگر پیر وردش را خواند و ناگهان خروارها خاک و سنگ بر روی رودخانه ریخته شد. همه جا تیره و تار شد. ه ...
داستان فارسی برای نوجوانان. از متن کتاب: جادوگر پیر وردش را خواند و ناگهان خروارها خاک و سنگ بر روی رودخانه ریخته شد. همه جا تیره و تار شد. همه از ترس می دویدند و در حالی که دست های شان را روی سرشان گرفته بودند، به دنبال سرپناهی می گشتند. چند تکه سنگ از صخره ی کوچک کنار رودخانه کنده شد و کنار من بر زمین افتاد و سنگ های دیگر بر سر مردم ریخته شدند. سرهای شان شکست ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.